Sunday, April 02, 2006

بدرود

رفتم سبزه رو انداختم توی آب، چه هوایی! حالا می رم دوردورا سبزه گره بزنم، حافظ گفته خوب نمی شه که گوش ندم. نمی دونم اونجا چقدر به اینترنت بازی برسم، اگه همدیگه رو ندیدیم تا هفته دیگه فعلا خداحافظ

خاک را بدرودی کردم و شهر را
چرا که او، نه در زمین و شهر و نه در دیاران بود.

آسمان را بدرود کردم و مهتاب را
چرا که او، نه عطرِ ستاره نه آوازِ آسمان بود.

نه از جمعِ آدمیان نه از خیلِ فرشتگان بود،
که اینان هیمه‌ دوزخند
و آن یکان
در کاری بی‌اراده
به زمزمه‌ئی خواب‌آلوده
خدای را
تسبیح‌می‌گویند.

سرخوش و شادمانه فریادبرداشتم:

ای شعرهایِ من، سروده و ناسروده!
سلطنتِ شما را تردیدی نیست
اگر او به تنهایی
خواننده‌ شما باد!

شاملو -

0 Comments:

Post a Comment

<< Home