خویش
امشب دور هم رسیدیم به اونجا که شروع کردیم به فال گرفتن:
بنظر می رسد که حافظ اولا کاملا به وضعیت موجود احاطه دارد و ثانیا موافق است که من سیزده رو خارج از ونکور بدر کنم، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید
ما آزموده ایم درین شهر بخت خویش ............ بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست می گزم و آه میکشم ............. آتش زدم چو گل به دل لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می سرود ....... گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
کای دل تو شاد باش که آن یار تند خوی ........ بسیار تند روی نشیند ز بخت خویش
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام ................ جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش
بنظر می رسد که حافظ اولا کاملا به وضعیت موجود احاطه دارد و ثانیا موافق است که من سیزده رو خارج از ونکور بدر کنم، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید
0 Comments:
Post a Comment
<< Home